آیا طرح رتبهبندی معلمان شکست خورد؟
دنیای معدن: یک استاد دانشگاه فرهنگیان گفت: طرح رتبهبندی میتواند هم برای ارتقای نظام آموزشی موثر باشد و هم بحث افزایش حقوق را چاره کند اما فکر میکنم که در اجرا معکوس عمل میکند چون معلمان درگیر رتبه آوردن برای امتیاز پژوهشی میشوند و از هدف و رسالت اصلی خود باز میمانند.
به گزارش دنیای معدن، طرح رتبهبندی معلمان که قرار بود معلمان را به ترتیب حائز درجات پنجگانه آموزشیارمعلم، مربیمعلم، استادیارمعلم، دانشیارمعلم و استادمعلم تعیین کرده و تحولی اساسی در زندگی حرفهای معلمان ایجاد کند، نهایتا با افزایش ۲۰۰ هزار تا یک میلیون تومانی برخی معلمان، به طرحی شکستخورده تبدیل شد.
معیارهای غیرمنطقی برای رتبه بندی معلمان
در بخشی از طرح رتبهبندی معلمان آمده: «برای رتبه استادیارمعلم ارائه حداقل دو مقاله علمی که هیاتهای مربوطه ارزشیابی کرده باشند، مشروط است، برای رتبه دانشیارمعلم، ارائه حداقل دو مقاله علمی ارزشیابیشده در زمینه دروس مورد تدریس، ارائه حداقل یک پژوهش علمی در زمینه تخصصی یا مسائل آموزش و پرورش و همچنین تالیف و ترجمه حداقل دو کتاب، در زمینه دروس مورد تدریس که گروه تخصصی آن را پذیرفته باشد، مشروط است.»
آیا عقلانی است که از یک معلم انتظار داشته باشیم چهار جلد کتاب علمی و سه مقاله ارزشیابیشده و دو مقاله پژوهشی - تربیتی داشته باشد؟ آن چیزی را که از استادتمام در دانشگاه انتظار نمیرود، چگونه از یک معلم میتوان انتظار داشت؟ این خواسته نامعقول از معلمان چه نتایج و پیامدهای خسارتباری در نظام آموزشی کشور در پی خواهد داشت؟
نتیجه نامطلوب طرح فعلی رتبه بندی معلمان
حجتالله بنیادی، استاد دانشگاه فرهنگیان معتقد است امر مثبتی است که آموزش و پرورش به پژوهش بها دهد و معلمان به پژوهش تشویق شوند اما اگر نگاه را صرفا معطوف به پژوهش و مقاله کنیم اثر معکوس خواهیم گرفت. در آن زمان با خروارها پژوهش بیکیفیت و بدون استفاده مواجه هستیم که صرفا برای کسب امتیاز ارائه شدهاند.
وی در ادامه درباره تفاوتهای ساختاری آموزش عالی با آموزشوپرورش توضیح میدهد: «آن انتظاری که باید از دانشگاه داشت با انتظاری که از مدرسه داریم باید متفاوت باشد. نباید مثل هم نگاه کنیم و مثل هم برآورد کنیم. دست استاد در دانشگاه برای پژوهش خیلی بازتر است چون دانشجویانی دارد که میتواند از تعدادی از آنها در دورههای کارشناسیارشد و دکتری استفاده کند تا کتابی بنویسد یا پژوهشی انجام دهد اما یک معلم مدرسه در طول هفته تنها با دانشآموزان سروکار دارد و این انتظار از او غیر منطقی است. خروجی این طرح باعث میشود صرفا یک کوه مقاله بلا استفاده تولید شود مخصوصا زمانی که نهاد نظارتی ندارید تا کیفیت خروجیها را بررسی کند. این امر موجب میشود روشی که در نظر گرفتهایم از معنا تهی شود. شما میتوانید بگویید که یک معلم برای دانشیاری هزار امتیاز پژوهشی کسب کند؟ و دو هزار امتیاز تخصصی بگیرد و پنج هزار امتیاز در فلان زمینه بگیرد. این هزار امتیاز را با دَه مقاله بهدست بیاورد یا با دو کتاب؟ باید دقت کرد که میتوان چنین کاری را انجام داد یا خیر؟
طرح فعلی رتبه بندی معلمان منطبق بر واقعیت نیست
این طرح نشان میدهد با واقعیتهای موجود در اجرا تطابق ندارد. هیات امنا و هیات نظارت و... را از چه طریقی میخواهند ارزشیابی کنند؟ اگر اعتراضی بود چطور پیگیری میشود؟ این طرح در کل برای ماستمالی کردن است. یک طرح پوچی است که قرار نیست خروجی قابل توجهی داشته باشد. صرفا یک طرح افزایش حقوق است، به مناسبت عقبماندگی حقوق معلمان نسبت به کارمندان میخواهند یک طرح رتبهبندی هم اجرا کنند و متاسفانه به نحوی اجرا میکنند که به ابتذال کشیده شود، هم مفهوم رتبهبندی و هم مفهوم پژوهش به ابتذال کشیده میشود و در نهایت هم همه ناراضی هستند.
طرح رتبهبندی میتواند هم برای ارتقای نظام آموزشی موثر باشد و هم بحث افزایش حقوق را چاره کند اما فکر میکنم که در اجرا معکوس عمل میکند چون معلمان درگیر رتبه آوردن برای امتیاز پژوهشی میشوند و از هدف و رسالت اصلی خود باز میمانند. سیاستگذار همواره باید طوری سیاستهای تشویقی را بچیند که به عکس خود بدل نشوند. در این حالت نتیجه کاملا عکس هدفی است که داشتهایم.»
دیدگاهتان را بنویسید