237584

ساختمان امروز، معادن استراتژیک فولاد فردا

دنیای معدن: فولاد را می‌توان از مهم‌ترین و حیاتی‌‌‌ترین کالا‌‌‌های استراتژیک برای توسعه صنایع دانست که این اهمیت از دوران عصر آهن تمدن بشری تاکنون همچنان پابرجا بوده و گمان هم نمی‌رود تا چند قرن آینده از اهمیت آن کاسته شود.

 حتی زمانی‌‌‌که بحث کاهش مصرف آهن در صنایع و معرفی آلیاژ‌‌‌های جدید مطرح می‌شود، باز هم آهن به عنوان یکی از پایه‌‌‌های مهم اغلب آن آلیاژ‌‌‌ها نقش خود را حفظ می‌کند. گرچه یکی از مهم‌ترین استراتژی‌‌‌های توسعه پایدار و چشم‌‌‌انداز آن مؤلفه «کاهش مصرف» است، اما این به معنای بی‌‌‌نیازی و قطع کامل مصرف نیست و با وجود تحقیقات بسیاری که تاکنون انجام شده، فعلا هیچ جایگزین مناسبی برای آن یافت نشده است. ایران یکی از کشور‌‌‌های دارای زنجیره معادن و صنایع فولاد است که علاوه بر تامین نیاز داخلی کشور به این ماده حیاتی مهم، با ایفای نفش در تامین نیاز‌‌‌های جهانی به عنوان منابع ارزی نیز از آن بهره می‌‌‌جوید.بر این اساس، گفت‌وگویی داریم با مسعود کریمیان، بنیان‌گذار فناوری CFS (قطعات فولادی سرد نورد شده) در ایران، مدیرعامل موسسه تحقیقات و توسعه سازه‌‌‌های قاب فلزی سبک، برنده جایزه بنیاد جهانی انرژی، عضو کمیته شهر‌‌‌های پایدار سازمان ملل و عضو ارشد شورای راهبردی انجمن علمی ساختمان‌‌‌های پایدار ایران وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تا تحلیلی اجمالی بر وضعیت فولاد کشور از منظر توسعه پایدار داشته باشیم.

اهمیت و جایگاه صنعت فولاد در کشور را در چه سطحی می‌توان ارزیابی کرد؟

در ایران صنعت فولاد یکی از ۱۱ صنعت استراتژیک برای راهبرد توسعه صنعتی به شمار می‌رود که بیشترین نقش را در شاخص‌‌‌های منتخب از جمله سهم ارزش‌‌‌افزوده، اشتغال‌زایی، صادرات، سهم از بازار، مزیت نسبی و زنجیره تامین و سطح دانش و فناوری دارد. صادرات فولاد ایران دو‌درصد از حجم کل بازار فولاد جهان را به خود اختصاص می‌دهد که به ۱۲۰ کشور جهان صادر می‌شود و عمدتا محصولاتی مانند میلگرد، مقاطع طویل، شمش، لوله و فولاد ضد زنگ و سنگ‌آهن خام را شامل می‌شود.

به نظر شما می‌توان وضعیت منابع فولاد و بهره‌‌‌برداری از آن را مطابق اهداف توسعه پایدار مورد ارزیابی قرار داد؟

متاسفانه در این خصوص می‌توان به راحتی اذعان کرد که هیچ اقدام خاصی صورت نگرفته و‌‌‌ ایده آن هنوز بکر است. یکی از مهم‌ترین مواهب سرزمینی کشور ما، جغرافیای کانی‌‌‌زایی و آلی غنی فلات ایران‌‌‌زمین است که سرشار از انواع معادن و منابع کانی و آلی است و این وفور منابع موجب ارزانی و سهل‌‌‌الوصول بودن تامین این منابع برای دولت و ملت ماست. بنابراین هرچه سهل‌‌‌الوصول باشد، قدر و ارزش واقعی آن از نظر‌‌‌ها پنهان می‌‌‌ماند و ذهن قادر به تحلیل دیدگاه‌‌‌های درست در خصوص آن نخواهد بود. همچنان که ما در خصوص منابع دیگری مانند آب با چنین ضعف دیدگاهی در کوران خشکسالی گیر افتادیم یا در خصوص انرژی به چنین ضعف دیدگاهی دچار هستیم؛ بنابراین هرگز نمی‌توانیم چشم‌‌‌انداز‌‌‌ها و برنامه‌‌‌های درست و دقیق و اصولی و استانداردی برای بهره‌‌‌برداری از این مواهب عظیم الهی و توسعه پایدار کشور تدوین و تنظیم کنیم.

آیا صادرات فولاد می‌تواند راهبرد مفیدی در جهت توسعه پایدار کشور باشد؟

صادرات فولاد به بهانه تامین ارز، شاید در نگاه نخست، امری عادی و منطقی به نظر برسد، اما از منظر تفکر استراتژیک، اقدامی کوته‌‌‌بینانه و در طولانی‌مدت، برنامه‌‌‌ای در تضاد و تناقض مستقیم با منافع ملی و در تعارض با منافع نسل‌‌‌های آینده است؛ ۲۰‌درصد از کل حجم انرژی صنعت در تولید فولاد مصرف می‌شود و معتقدم نیاز به ۸۵۰‌هزار مگاوات ساعت برق و تولید ۶۵۰‌هزار تن دی‌‌‌اکسید کربن به ازای استحصال و تولید هر یک‌میلیون تن فولاد صرفا با دیدگاهی مبتنی بر به دست آوردن مقداری ارز، هدر دادن منابع کشور است؛ کل درآمد ایران از محل صادرات آهن و فولاد در سال قبل رقمی معادل ۷‌میلیارد و ۴۰۰‌میلیون دلار بوده است که در مقایسه با آنچه از منافع استراتژیک که در حال از دست دادن هستیم، اصلا رقم توجیه‌‌‌کننده‌‌‌ای نیست. در حالی که می‌‌‌دانیم طولی نخواهد کشید که پس از چهار یا پنج دهه، نیازمند واردات آن از کشور‌‌‌های خارجی خواهیم بود.

از طرفی بیش از ۳‌میلیون و ۵۴۰‌هزار تن از صادرات ایران در سال ۱۴۰۰ به چین بوده است که تقریبا هیچ سودی برای کشور ما ندارد. یعنی چین شمش را با قیمت پایین‌‌‌تر از بازار جهانی از ایران می‌‌‌خرد و محصولات فولادی تولید شده را به قیمت جهانی به بازار‌‌‌های مختلف و (بعضا از جمله به خود ایران) می‌‌‌فروشد. اگر قیمت گاز، برق، سنگ آهن و کارگر را با نرخ جهانی محاسبه کنیم، تولید شمش فولاد در کشور و صادرات آن به چین یک خوش خدمتی باور نکردنی به صنعت فولاد چین است!

آیا ذخایر معدنی ایران پاسخگوی نیاز‌‌‌های داخلی، منافع ملی و درآمد ارزی نیستند؟

خیر، متاسفانه منابع معدنی ما پاسخگوی همه انتظارات ما نیستند. کل ذخایر فولاد ایران در حالت بسیار خوش‌بینانه و با در نظر گرفتن تحقق وعده‌‌‌های ‌‌‌ایمیدرو برای اکتشافات معادن جدید و افزایش ۲‌میلیارد تنی ذخایر (موردنیاز) فولاد و با کسر استحصال سالانه، مجموعا به ۳/ ۶‌میلیارد تن در سال ۱۴۲۰ می‌رسد که رقم چشمگیری نیست و دقت نظر در افق چشم‌‌‌انداز استراتژیک آن الزامی‌‌‌است.

چه راهبردی می‌توان برای صنعت فولاد ترسیم کرد که هم حافظ منافع ملی و هم پاسخگوی حفظ و رشد صنعت فولاد با چشم‌‌‌انداز توسعه پایدار کشور باشد؟

یک راه‌‌‌حل استراتژیک وجود دارد به نام «معادن استراتژیک فولاد» که ما این ‌‌‌ایده را از مفاهیم توسعه پایدار استخراج کرده‌‌‌ایم. مصرف سرانه اتحادیه اروپا که فاقد معادن غنی آهن است، حدود ۳۳۹ کیلوگرم به‌‌‌ازای هر نفر از جمعیت گزارش شده است در حالی که سرانه مصرف ایران که در سال‌های اخیر نیز به‌‌‌دلیل رکود اقتصادی داخلی، اندکی کاهش یافته، از ۲۴۲ کیلوگرم به ۲۰۵ کیلوگرم رسیده است. با یک تحلیل استراتژیک می‌توان تشخیص داد که اروپا با افزایش مصرف فولاد، در حقیقت فولاد را در قالب صنایع و ساختمان برای آیندگان خود ذخیره می‌کند. ما این برنامه را معادن استراتژیک فولاد می‌‌‌نامیم.

آیا صنعت ساختمان می‌تواند چنین ظرفیتی داشته باشد؟

بیشترین مصرف فولاد در جهان با نرخ ۵۴‌درصد متعلق به صنعت ساختمان و ۸‌درصد مربوط به صنایع مرتبط است که مجموعا ۶۴‌درصد از مصرف فولاد را به خود اختصاص می‌دهند و این صنعت بالاترین پتانسیل را در حفظ سرمایه‌‌‌های ارزشمند منابع ملی دارد.

بازیافت فولاد چه فاکتور‌‌‌های قابل‌توجهی دارد که با ‌‌‌ایده معادن استراتژیک فولاد می‌تواند قابل توجیه باشد؟

بازیافت فولاد یکی از مهم‌ترین ویژگی‌‌‌های این ماده‌‌ حیاتی به شمار می‌رود. هر تن فولاد جدید ساخته شده از فولاد قراضه موجب صرفه‌‌‌جویی در‌هزار و ۱۱۱ کیلوگرم سنگ آهن، ۶۲۵ کیلوگرم زغال‌سنگ و ۵۳ کیلوگرم سنگ آهک می‌شود. همچنین طبق آژانس حفاظت از محیط‌زیست ایالات متحده، بازیافت فولاد باعث صرفه‌‌‌جویی ۷۵‌درصدی در مصرف انرژی، کاهش ۴۰‌درصدی مصرف آب، کاهش ۸۶‌درصدی آلودگی هوا و کاهش ۹۷‌درصدی ضایعات معدن می‌شود؛ با وجود چنین ویژگی عالی در فولاد است که ما ذخیره آن در کشور را هم امری استراتژیک بر اساس منافع ملی می‌‌‌دانیم و هم روشی عملی و قابل احصا برای تامین منابع موردنیاز فولاد در دهه‌‌‌های آینده.

 

دیدگاهتان را بنویسید