یادداشت رئیس مرکز کرمانشناسی به بهانه آغاز بهرهبرداری از طرح انتقال آب خلیجفارس به منطقه گلگهر؛
از قنات تا حیات و از دریا تا صحرا
دنیای معدن -سیدمحمدعلی گلابزاده: روز ۹۹,۸,۱۵ سیرجان -این کهنشهر ایران، که روزگاری مرکز ایالت کرمان و بهقول مقدسی، جغرافیدان برجسته قرن چهارم، از شیراز بزرگتر و باشکوهتر بود ‐ رویداد بزرگ دیگری در تاریخ خود را تجربه کرد، بهگونهای که میتوان گفت عظمت آن همتای همان روزی است که برای نخستینبار «بن آب» سوخته چال سیرجان، زمینهای این روستا را طراوت بخشید و قرنها پیش از این، آب قناتهای قطبیّه و کهنشهر، در اراضی سیرجان مظهر شد و رنگ روشن و زلال آب، چشمنوازِ مردم این سرزمین گردید.
اگر آن روز، قنات حیات آفرید و زندگی را در این گوشه از خاک ایرانِ همیشه سرافراز، ممکن ساخت و حاکمان روزگار هخامنشیان و ساسانیان را غرق در سرور و شادمانی نمود، در روزهای گذشته نیز، روشنای آب شیرینی که از دریا به صحرا آمد و در استخرِ دریاچهگونهی «گلگهر» جاری شد، چشم مردم این خطّه را روشن کرد و بارقهی امیدی در دلها بهوجود آورد که از این پس، از یکسو با آبی پایدار، چرخ صنعت سیرجان با اطمینان بیشتری در گردش خواهد بود و از سوی دیگر، با ذخیرهی آبی که تاکنون برای صنعت برداشت میشد، رونق بیشتر کشاورزی را شاهد باشیم.
طرحی که در روزهای گذشته به سامان رسید، در باور بسیاری از صاحبنظران نمیگنجید، با این استدلال که قریب ۶۰ سال پیش از این، کارشناس خبرهای به نام مهندس «هومان فرزاد» این طرح را ارائه و منافع بسیاری برایش ذکر کرده بود و اینکه میتوان به این وسیله کویر را به بهشت تبدیل ساخت، اما بهدلیل هزینههای سنگین و پیچیدگی عجیب و باور نکردنی آن، نه دولت پذیرای آن شد و نه هرگز به اجرا درآمد، البته از یاد نبریم که آن روز کشور، دهها برابر بیش از این، درآمد داشت و فروش نفت از رونق کمسابقهای برخوردار بود و بار سختترین تحریمها بر شانههایش سنگینی نمیکرد.
گفتنی است که ۹۷ درصد آبهای جهان در دریاها و اقیانوسها وجود دارد و پیروز صحنه کسی است که بتواند از این نعمت بیپایان بهره ببرد. اگر صحرای خشک و لمیزرع عربستان و امارات را بهصورت کشتزارهای سرسبز و باغستانهای باصفا میبینیم، دلیلش این است که آنها از سالها پیش از این، میلیونها مترمکعب آب دریا را شیرین کردند و مورد استفاده قرار دادند. ما نیز امیدواریم با ادامهی فازهای دوم و سوم طرح انتقال آب خلیجفارس به سیرجان، استانهای یزد و سمنان و شهرهای در مسیر آنها، نعمت آب پایدار را تجربه کنند و به آرزوی دیرینهی خود برسند.
طرحی که شاهد بهرهبرداری آن بودیم، به طول ۳۰۵ کیلومتر از محل تأسیسات آب شیرینکن واقع در ۳۰ کیلومتری غرب بندرعباس به گلگهر انتقال یافته و قرار است در فاز اول، روزانه ۶۰۰ هزار مترمکعب آب شیرین را به این محل برساند. بقیهی ۸۲۰ کیلومتر خط انتقال از خلیجفارس به گلگهر، مس سرچشمه و چادرملو در استانهای یزد و کرمان، جزو فازهای ۲ و ۳ میباشد. فاز ۲ به طول ۱۵۰ و قطعهی سوم ۳۷۰ کیلومتر خواهد بود. قطر لولههای کنونی ۶۰,۱ متر است و با توجه به وجود ارتفاعات و فراز و فرودهای راه بندرعباس تا سیرجان، هفت ایستگاه پمپاژ آب منظور شده است. علاوه بر این برای انتقال از کوههای حاجیآباد، یک تونل ۱۵۷۰ متری حفر گردیده، همچنین ۹ مخزن در مسیر تعبیه شده است. کار نمکزدایی و شیرین کردن آب، همانگونه که ذکر شد در بندرعباس صورت میگیرد و نمک بهدست آمده، بر اساس محاسبات و تأیید حفاظت محیطزیست در فاصلهی استاندارد به دریا برگشت میشود. شاید همین اندازه توضیحات بتواند بزرگی و عظمت این طرح را نشان دهد.
بیگمان این نعمت چشمگیر، رهآورد فداکاری مردمی است که در گذر تاریخ، خداجویی را به حد کمال رساندند، بهویژه زنانی که در حملهی «ایدیکو برلاس» خود را از بلندای قلعهسنگ به پایین انداختند تا مبادا به دست سربازان بد سگالِ تیموری اسیر شوند و نجابتشان خدشهدار گردد. سرزمینی که در دامان خود بزرگانی چون خواجهعلی حسن سیرگانی، خواجه کریمالدین براکوهی، شیخالملک، حاج درویش، محمدحسن قارانی، بیجه شهربانو، میرزاسعید کلانتر، لسانالعلماء، شوکت سعیدی، محسنیها، حاجبنان مدنی و ... تا باستانی پاریزی و طاهره صفارزاده را پرورش داد.
این موقعیت حاصل دعای دهها شهید و جانبازی است که سیرجان و تاریخ آن، همواره به وجودشان مینازد و افتخار میکند و برخی از آنها با درصدهای متفاوتی از معلولیت، شانه زیر بار مسئولیت داده و اوج فداکاری را به تماشا گذاشتهاند.
آری از یاد نبریم که: حدیث نیک و بد ما نوشته خواهد شد/ زمانه را قلم و دفتری و دیوانی است.
نام یاریدهندگان طرح را به تاریخ بسپاریم
بر این اساس، ذکر دو نکته را بایسته میدانم، نخست اینکه اگرچه اینجانب بسیاری از مجریان و دستاندرکاران این طرح را میشناسم ـ از آنها که روزی روی نقشهی ایران خطی از خلیجفارس تا کرمان و یزد و سمنان کشیدند و گفتند آب را از خلیجفارس به این استانها میبریم، تا سایرین ـ اما وظیفهی خود نمیدانم به ذکر نام و نشان و سهم آنها در اجرای این بزرگترین طرح آبی ـ خاکی اشاره کنم، مهمتر اینکه اگر نامی از قلم بیفتد، رنجشهایی را بهوجود میآورد، با این همه انتظار است که مسئولین محترم، لیست کامل همهی آنها از «آقای یاری» مجری طرح تا همهی آنها که او را در این راه یاری دادند، تهیه کنند و به تاریخ بسپارند.
امروز، بنده تاریخنگار و دیگر اساتید من، تأسف میخورند که چرا ملک تورانشاه، بانیِ مسجد ملک (امام خمینی «ره») اجازه نداده نام و نشان تلاشگرانی که حاصل زحمتشان به احداث این اثر گرانبها انجامید، در جایی ذکر شود. برعکس، به روح بلند گنجعلیخان درود میفرستیم که اجازه داد «سلطان محمد معمار یزدی» طراح و معمار مجموعهی یاد شده، نام خود را بر پیشانی مسجد و کاروانسرا و حمام و ... بنویسد.
نکتهی دیگر اینکه، اگرچه آب خلیجفارس به سیرجان رسید و بعد هم به سایر مناطق منظور شده در طرح خواهد رسید، اما این بدان معنا نیست که ما قدر آخرین قطرات آبهای زیرزمینی خود را ندانیم و آنها را بیرویه و بیاساس مصرف کنیم و دلمان خوش باشد که با مصرف دهها مترمکعب آب، فلان مقدار میوهی بدرد نخور، بهدست آوریم و طلا را خرج مطلّا کنیم.
به امید اجرای فازهای دیگر این طرح و سرافرازیهای افزون سیرجان و کرمان و ایران.
دیدگاهتان را بنویسید