حضور و ماندگاری در بازارهای صادراتی نیازمند نگاه صادرات محور
دنیای معدن -فولاد جزو صنایع استراتژیک کشور است که بر سایر بخشهای تولیدی کشور سایه افکنده است؛ از اینرو بدون توجه به حوزه فولاد، توسعه صنعت امکانپذیر نخواهد بود.
از آنجا که توسعه این صنعت در بسیاری از دورهها بهصورت غیرکارشناسی اتفاق افتاده، بخشهای مختلف آن در تامین مواد اولیه خود دچار مشقت بوده و هنوز هم هستند به طوری که مقایسه اجمالی در میزان ظرفیتهای ایجاد شده در حلقههای مختلف، زنجیره فولاد با میزان تولید شده در سالهای اخیر این واقعیت را خاطرنشان میکند که در بخش فولادسازی و نورد اغلب بیش از 35درصد ظرفیت نصب شده فعال نیست. در سایر بخشها هم یا ظرفیتها کافی نیست یا به دلیل نبود تقاضا در حلقه بعدی قسمت اعظم تولید با قیمتهای نازل صادر میشود. سازوکارهای مختلفی برای حمایت از صنعت فولاد در شرایط موجود پیشنهاد میشود؛ از حمایتهای دولت در تامین مالی تولیدکنندگان گرفته تا کاهش هزینههای تولید سنگآهن و حمایت از تولیدکنندگان کنسانتره و گندله، همه و همه جزو راهکارهایی است که به ذهن فعالان این حوزه خطور میکند. با این وجود، شاهراه حفظ صنعت فولاد توجه به این حوزه در سیاستهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت دولت است تا در شرایط بحرانی بتوان مدیریت قویتری بر این حوزه اعمال کرد.
براساس مطالعاتی که موسسه متالبولتن انجام داده است، مجموع کشش صادرات ایران اعم از محصولات تخت، طویل و فولاد خام حداکثر 5/ 5 میلیون تن است. با توجه به اهداف تعیین شده در سند چشمانداز در 1404 و سهم 5/ 2 درصدی از کل صادرات فولاد جهان، کشور باید خود را برای صادرات 20 میلیون تن آماده کند. این رقم از دید اکثر کارشناسان با توجه به حضور صادرکنندگان بزرگ از جمله کشورهای حوزه CIS و ترکیه در جوار مرزها، بسیار خوشبینانه و به نوعی غیرواقعی است، اما در صورتی که 20 میلیون تن صادرات را محدود به کالاهای نهایی نکنیم، این هدف دور از دسترس نیست و امکان حصول آن بسیار زیاد است و تنها نیاز به نگرشی کلان در همه بخشها دارد. در سال گذشته با توجه به رکود در بازارهای مسکن و کاهش بودجه عمرانی، تقاضای خرید بهشدت کاهش یافت. بهرغم اینکه دولت صادرات شمش و محصولات فولادی را آزاد کرده بود، اما تولیدکنندگان نتوانستند توفیق چندانی حتی در بهدست آوردن بازارهای بزرگ همسایه داشته باشند. حضور و ماندن در بازارهای صادراتی نیازمند نگاه صادرات محور است و اولین قدم شناخت بازارهای هدف و تواناییها و مزیتهای داخلی است. در شرایطی که تولیدکنندگان بزرگ شمش و محصولات فولادی در همسایگی ما هستند و بازار داخلی نیز اشباع است، افزایش ظرفیتها باید در راستای کمبودهای منطقه باشد. به طور مثال در حال حاضر ترکیه سالانه بیش از 30 میلیون تن قراضه مصرف میکند که قسمت اعظم آن وارداتی است.
در شرایطی که کشور ما دارای ذخایر عظیم سنگ آهن است، توسعه واحدهای تولید کنسانتره و گندله میتواند ظرفیت خالی فعلی و آتی تولید آهن اسفنجی را فعال کرده و بازاری پایدار در ترکیه ایجاد کند. خلاصه آنکه ما مجبور نیستیم محصول نهایی صادر کنیم و برای آن بازاریابی کنیم و کار سخت خارج کردن رقبای قدرتمند که بازارهای سنتی را سالهاست در اختیار دارند، انجام دهیم که نهایتا به سقوط قیمت خواهد انجامید، بلکه میتوانیم محصولات میان چرخهای را تولید و صادر کنیم و حتی نیاز اساسی سایر تولیدکنندگان را تامین کنیم مانند صادرات کنسانتره، گندله، بریکت و شمش و اسلب. از سوی دیگر نگاه صادرات محور در شناخت مزیتها و داشتههای داخلی نیز بسیار حائز اهمیت است، نگاهی که از ابتدا کاهش هزینهها و تولید محصول با قیمت قابلرقابت را در مکانیابی محل احداث کارخانه لحاظ کند. یکی از دلایلی که ما هماکنون از بازار بزرگ مصرف فولاد در عراق و افغانستان سهم بسیار کمی داریم، وجود بیش از 60 درصد واحدهای تولیدی در مرکز کشور میباشد که به دلیل هزینه حمل بالا، عملا صادرات را غیراقتصادی کرده است. البته خوشبختانه در برنامهریزیهای انجام شده علاوهبر توجه به زیرساختهای توسعه صادرات اعم از سیستمهای حملونقل پیشرفته، توسعه راهآهن در نزدیکی محلهای تمرکز واحدهای تولیدی، ایجاد اسکلههای صادراتی و ... در موضوع مکانیابی صحیح مطالعات بسیار زیادی انجام شده و مکانهای سبز که دارای مزیت هستند، مشخص شدهاند و این مساله نوید روزهای خوبی را در صنعت فولاد کشور میدهد.
دیدگاهتان را بنویسید