146793

الزامات و پیش‌نیازهای جهش تولید

دنیای معدن - بدون تعریف دقیق و فهم مشترک از جهش تولید نمی‌توان سازوکار مناسب و با اهداف قابل حصول طراحی کرد، بنابراین ابتدا به تعریف و بعد به الزامات جهش تولید می‌پردازیم.

دکتر بهمن عیار رضایی
بدون تعریف دقیق و فهم مشترک از جهش تولید نمی‌توان سازوکار مناسب و با اهداف قابل حصول طراحی کرد، بنابراین ابتدا به تعریف و بعد به الزامات جهش تولید می‌پردازیم.

«جهش» در لغت‌نامه دهخدا جستن، جهیدن، پرش و در انگلیسی JUMP و در فرانسه Mutation (موتاسیون) و در علم اقتصاد جهش تولید به معنای خلق ثروت و درآمد تعریف شده است.

اما مفهوم جهش به معنای افزایش توان علمی، فنی، ‌صنعتی، نوآوری، مدیریتی، فرهنگی، قانونی و حقوقی برای رسیدن به افزایش تولید و کاهش فاصله با کشورهای پیشرو و با رشد حداقل ۸ درصد است. بعد از تعریف نیاز به فهم مشترک به‌دلیل عدم‌تقابل تئوری‌ها و عدم تضعیف انرژی که عدم توجه به آن موجب کندی رشد یا محقق نشدن اهداف می‌شود می‌پردازیم.

بررسی‌ عقاید مختلف در مقالات و نظریه‌های کارشناسان حاکی از آن است که فهم مشترک از جهش تولید وجود ندارد و تا زمانی‌که به فهم مشترک نرسیم، جهش تولید و برنامه‌ها و استراتژی‌های آن با شکست روبه‌رو می‌شود. ضروری ‌است دانشگاه‌ها، سه‌قوه، بخش‌خصوصی، تشکل‌های خصوصی و نهادهای عمومی دولتی و غیردولتی و تاثیرگذاران به یک مفهوم مشترک برسند تا با کمک همدیگر و قرار گرفتن در یک راستا سرعت جهش را تقویت و منازعات و اختلافات را کاهش دهند. اگر مسوولان نتوانند ساختارهای سازگار درست کنند جهش تولید فقط در حد شعار باقی خواهد ماند و عملی نخواهد شد.

بعد از این مرحله به بخشی از پیش‌نیازها و الزامات جهش تولید اشاره می‌شود.

۱- تغییر نگرش

برای هر تغییری ابتدا باید تغییر نگرش را در دستور کارمان قرار دهیم. تا زمانی‌که نگرش و دیدگاه‌ ما برای جهش تولید مناسب نباشد اهداف به نتیجه نخواهد رسید.

تجربه بنده گواه این مطلب است که این تصمیمات و رفتارها و این مدیران فعلی و تکنولوژی‌ها ما را به جهش تولید نمی‌رسانند و تقریبا گذشته ۴۰ ساله اقتصاد کشور همین مطلب را اثبات می‌کند اما این به آن معنا نیست که امکان جهش وجود ندارد، مدیران ما با الگو گرفتن از شخصیت‌های علمی و اقتصادی و مدیران سایر کشورهای موفق باید برای رسیدن به هدف، تغییر نگرش بدهند اما در چه؟

۱-۱- تغییر نگرش در انتخاب و انتصاب مدیران (شامل دولت، بخش‌خصوصی و بخش عمومی): بخشی از صنایع ما تعطیل است و بخشی دیگر با میانگین حدود ۵۰ درصد و بخش کوچکی هم با تمام ظرفیت فعالیت می‌کنند.

یعنی مدیریت، مسوول بهره‌وری یا عدم بهره‌وری است. اگر مدیر ناتوان باشد نتیجه‌اش کاهش تولید و فروش است وتشخیص نیازها که اگر درست بررسی و انجام نشود نتایج ناامیدکننده‌ای خواهد داشت که در حال حاضر کشور مبتلا به آن است.

حزب، قومیت، سیاست و منفعت‌گرایی به‌جای شایسته‌سالاری، عدم پرورش مدیران در سطح محلی، منطقه‌ای، ملی و بین‌المللی، محسوب نکردن مدیر به‌عنوان دارایی در صورت‌های مالی شرکت‌ها و سازمان‌ها و حتی وزارتخانه‌ها و عدم تناسب حقوق و مزایای مدیران موفق و ناموفق (مدیری که به اندازه یک راننده اروپایی دستمزد می‌گیرد مگر اینکه ایثارگر باشد و به‌ندرت پیدا می‌شود) چگونه جهش تولید شکل می‌گیرد.

۲-۱- تغییر نگرش و تجدیدنظر در روابط بین‌الملل

۳-۱- احیای اعتماد ملی و بین‌المللی برای کالاهای ایرانی

۴-۱- تغییر نگاه به سرمایه‌گذار و ثروتمند

۵-۱- تغییر نگرش در ارائه مشوق‌های اقتصادی و مالی

۶-۱- تغییر نگرش نظام مالیاتی، تامین اجتماعی و حاکمیت به تنگناهای اقتصادی و تولیدی و مشوق‌های اقتصادی

۷-۱- تغییر نگرش و اعتقاد به قانون بازار به‌عنوان ایجاد‌کننده شرایط برابر رقابت برای همه

۸-۱- تغییر نگرش در انتخاب تکنولوژی. تکنولوژی‌های نسل ۲ و تقلیدی و کپی‌برداری تکنولوژی نسل ۲ کمکی به تولید مستمر نمی‌کند، باید این فکر تغییر پیدا کند و حداقل از نسل سوم و در بهترین حالت از نسل ۴ استفاده شود.

۹-۱- تغییر نگرش در وضع قوانین و مقررات پیشرو تولید

۱- سایر

به‌طور کلی مطالعات مک‌کنزی نشان می‌دهد یک تغییر موفق زمانی انجام می‌شود که همزمان در ساختارها، سیستم‌ها، استراتژی‌ها، مدیریت، نیروی انسانی و سبک مدیریت و ارزش‌های مشترک سازمانی تغییر ایجاد شود، آن اهداف معین قابل‌ وصول نخواهند بود و آن تغییر به نتیجه نخواهد رسید.

۲- ایجاد ساختارهای سازگار در بخش نرم‌افزاری و سخت‌افزاری شامل قوانین و مقررات، سیستم‌ها، ساختارهای فیزیکی (جاده، ریل، برق، آب، گاز، منابع مالی و...). با بررسی مشکلات صنایع به این نتیجه می‌رسیم که انتخاب مکان بعضی از صنایع درست نبوده است. به‌عنوان مثال برق، گاز، آب و ریل در بعضی مناطق وجود ندارد یعنی ساختارهای فیزیکی سازگار نیستند و در نتیجه هزینه‌های مضاعف به پروژه‌ها تحمیل کرده و زمان راه‌اندازی و تولید را به عقب انداخته و عملا بعضی پروژه‌ها غیراقتصادی می‌شود.

۳- احیای اعتماد داخلی به صنایع و تولیدات کشور و همچنین اعتمادسازی برای شرکای منطقه‌ای و بین‌المللی خارجی برای استفاده از کالاهای ایرانی.

۴- انسجام مدیریتی و سیستمی برای پذیرش نسل چهار تکنولوژی و اجبار و تشویق شرکت‌های تولیدی و خدماتی برای پذیرش الزامات نسل چهار تکنولوژی و حرکت به سوی آن (حدود ۷۰درصد صنایع داخلی با تکنولوژی نسل دوم کار می‌کنند که بهره‌وری، کیفیت و توانایی تولید بسیار پایین و قیمت تمام‌شده بالا و گران دارد و در نتیجه جز بدهی، کیفیت پایین، عدم شرایط رقابت و نهایتا امکان ادامه تولید در آینده را نخواهند داشت که خود مانع جهش تولید است.) جهش تولید یعنی پذیرش حداقل نسل سوم و نسل چهارم تکنولوژی، هم در بخش سخت‌افزاری و هم نرم‌افزاری.

۵- اصلاح روابط خارجی و اعتقاد به اصول بین‌المللی جهت رشد اقتصادی. به معنای دیگر باز تعریف مجدد از دیپلماسی اقتصادی، کاری که چین با حفظ ایدئولوژی انجام داد.

۶- اصلاح فضای کسب و کار.

۷- تقویت سیستم‌های حقوقی- تجاری و ایجاد ساختارهایی که نیاز اقتصاد به نقدینگی را کاهش و روان‌سازی کارها را تضمین کند.

۸- اصلاح ساختار بودجه.

۹- خصوصی‌سازی واقعی.

۱۰- رقابتی کردن اقتصاد.

۱۱- ارائه برنامه‌های استراتژیک عملی برای چشم‌انداز.

۱۲- ارتقای شاخص آزادی اقتصادی که رتبه آن در میزان سرمایه‌گذاری خارجی‌ها موثر است. ایران در سال ۲۰۱۸ در رتبه ۱۵۵ بوده است. حتی اگر تحریم‌ها هم وجود نداشت، جذب سرمایه‌گذاری آسان نخواهد بود.

۱۳- اجرای قانون «تصمیم». در کشور ما در چند سال اخیر تصمیمات بزرگی گرفته نشده است. تا زمانی که تصمیمات بزرگ و شجاعانه در راستای درست و واقعی گرفته نشود، هرگز جهش تولید واقعی عملی نخواهد شد و مثل سال‌های گذشته درجا خواهیم زد.

در سال ۱۹۸۰ تولید ناخالص داخلی ایران در حد ترکیه و اندونزی بود. این در صورتی است که در سال ۲۰۱۸ اقتصاد ترکیه حدود ۷۰درصد و اندونزی ۱۳۰درصد بزرگ‌تر از اقتصاد ایران هستند. براساس گزارش‌های بین‌المللی:

- ایران در سال ۱۹۸۰، ۹۴ میلیارد دلار و در سال ۲۰۱۸ معادل ۴۳۰ میلیارد دلار

- ترکیه در سال ۱۹۸۰، ۹۷ میلیارد و در سال ۲۰۱۸، معادل ۷۱۴ میلیارد دلار

- اندونزی در سال ۱۹۸۰، معادل ۹۹ میلیارد و در سال ۲۰۱۸ بیش از هزار میلیارد دلار

۱۴- بهره‌برداری مناسب از نیروی انسانی

ایران در شاخص توسعه منابع انسانی رتبه ۵۰ را دارد اما در به‌کارگیری منابع انسانی ۱۲۸ است. جهش تولید بدون بهره‌برداری مناسب از نیروی انسانی انجام نمی‌شود.

طی چهل سال گذشته (۱۹۷۸ تا ۲۰۱۸) براساس داده‌های بانک جهانی رشد اقتصادی ایران پایین‌ترین رشد اقتصادی منطقه به شرح زیر بوده است:

اقتصاد قطر ۴۲ برابر، عمان ۲۶ برابر، امارات ۲۰ برابر، پاکستان ۱۶ برابر، ترکیه ۵/ ۱۳ برابر، عربستان ۹ برابر، کویت ۵/ ۸ برابر، عراق ۴/ ۷ برابر و ایران ۴/ ۵ برابر بزرگ‌تر شده است.

یعنی کمترین رشد اقتصادی در منطقه مربوط به ایران است حتی از عراق هم کمتر، در صورتی که در چشم‌انداز و اهداف تعیین‌شده برای ایران رتبه اول پیش‌بینی شده است. آیا با این آهنگ می‌توانیم به قطب اول منطقه تبدیل شویم و به جهش تولید برسیم؟

۱۵- عدم مداخلات دولت در اقتصاد و تمکین از قانون بازار

۱۶- سایر

اگر تغییر نکنیم و همان راهی را که قبل از این می‌رفتیم برویم، به همان‌جایی می‌رسیم که قبلا رسیدیم و آمار آن به اطلاع رسید، باید پوست‌اندازی کنیم، تابوها و محدودیت‌ها، افکار کهنه و سنتی را کنار بگذاریم و تجربه ارزشمند کشورهای پیشرو را ملاک عمل قرار دهیم و استارت جهش تولید را بزنیم. چینی‌ها می‌گویند «مهم نیست گربه سیاه باشد یا سفید، مهم آن است که موش بگیرد.» توسعه و رشد هم تضادی با اعتقاد ما ندارد، تنها باید شجاع باشیم و بپذیریم و از مدیران پرتوان، تصمیم‌گیر، با دانش، شجاع و مسوولیت‌پذیر برای این کار استفاده کنیم. متاسفانه در کشور ما مدیران شجاع، تصمیم‌گیر و با دانش حذف می‌شوند یا در پست‌های مناسب قرار نمی‌گیرند. با این مسیر جهش تولید محقق نمی‌شود. ممکن است در مقطعی محقق شود، ولی جهش تولید واقعی به وقوع نمی‌پیوندد.

دیدگاهتان را بنویسید