فقدان ارزشافزوده در سیاستگذاری فولاد
دنیای معدن -وجود ذخایر انبوه سنگآهن و زیرساختهای تولید فلزات اساسی نظیر کارخانههای تولید فولاد، ورق و شمش موجب شده تا ظرفیت مناسبی در کشور برای بهرهمندی از ذخایر موجود ایجاد شود. ایران به عنوان کشوری برخوردار از پتانسیل بالای تولید و صادرات در صنایع معدنی آمادگی لازم را برای جهش اقتصادی دارد.
آرمان خالقی دبیرکل خانه صنعت، معدن و تجارت
وجود ذخایر انبوه سنگآهن و زیرساختهای تولید فلزات اساسی نظیر کارخانههای تولید فولاد، ورق و شمش موجب شده تا ظرفیت مناسبی در کشور برای بهرهمندی از ذخایر موجود ایجاد شود. ایران به عنوان کشوری برخوردار از پتانسیل بالای تولید و صادرات در صنایع معدنی آمادگی لازم را برای جهش اقتصادی دارد. در بخش فولاد، آرمانها به واقعیتها نزدیکتر است. با این تفاوت که باید از ظرفیت صاحبان هر یک از بخشهای زنجیره تولید و تامین فولاد در قالب بنگاههای اقتصادی و فعالانی که در پی کسب سود هستند، به درستی استفاده کنیم.
با لحاظ دو پیشفرض کلی که اولا به آینده چشم داشته باشند و ثانیا به کل زنجیره تولید فولاد توجه شود، امکان اتخاذ بهترین تصمیمات در حوزه تنظیمگری بازار فولاد وجود دارد. بنابراین تنها در شرایطی میتوان به خوبی در بازارهای صادراتی فولاد اعمال نفوذ کرد که سیاستگذار رویه درستی برای بازیگران داخلی فولاد جهت توسعه سرمایهگذاری و رشد تولید فراهم کند. در چنین وضعیتی است که میتوان فرصتهای بیرونی را دریافت.
وجود همزمان صنایع پاییندستی ذوب آهن در کنار تولیدکنندگان زنجیرههای بالاتر از جمله در بیلت و شمش آهن در کنار ذخایر معدنی مناسب این توان را به کشور میدهد تا بالاتر از نیاز داخلی به فکر توسعه بازارهای صادراتی و کسب درآمد از این بخش باشد. این ظرفیت در سطح میلگرد و مقاطع کاملا نیاز داخل را پوشش داده و ارزش افزوده مناسبی برای کشور ایجاد کرده است. قاعدتا تولیدکنندگان سنگآهن در پایینترین بخش زنجیره همچون بسیاری دیگر از بازیگران این حوزه به دنبال این هستند که در کنار تامین نیاز داخل به سمت صادرات گام بردارند. شرایط فعلی و شیوه تنظیمگری سیاستگذار موجب شده تا بازیگران کل این زنجیره از وضعیت خود در بازار ناراضی باشند. بخشی از این نارضایتی به دلیل انتظاراتی است که زنجیرههای بالاتر از نظر تامین مواد اولیه با قیمت مناسب از بخشهای پایینتر دارند. تولیدکنندگان آهن خام و شمش این انتظار را از تولیدکنندگان سنگآهن دارند و بخشهای بالاتر نیز همین انتظار را از تولیدکنندگان پایینتر. بهترین شیوه تنظیمگری اما مسیری است که در این زنجیره به رشد ارزش افزوده بالاتر دست پیدا کنیم. این یعنی ذخایر سنگآهن خود را پس از تبدیل به ورق فولادی به محصولاتی همچون ماشین لباسشویی، خودرو و ماشینآلات تبدیل کرده و صادر کنیم. اینگونه هم منافع ملی تامین شده و هم بنگاههای فعال در زنجیره به منافع حداکثری خود دست پیدا میکنند. هماینک که برخلاف پیشبینیها شواهد موجود از رشد تقاضای فولاد در بازارهای بزرگ شرق آسیا نظیر چین یا بازارهای خاورمیانه حکایت دارد، مسیر برای افزایش درآمد ارزی صادرکنندگان فولاد فراهم است. در بازار داخلی هم مجموعهای از عوامل موجب شده تا ثبات به بازار فولاد کشور برگردد. بهرغم تمام دشواریهای موجود به دلیل ظهور پاندمی و تداوم تحریم، صنایعی نظیر لوازم خانگی به سمت رشد گام برداشته و تقاضای مناسبی به سمت صنعت فولاد سرازیر کرده است. این بخش که در کنار صنعت خودرو و سازندگان ماشینآلات و تجهیزات صنعتی مصرفکننده عمده ورقهای فولادی است، تقاضا برای فولاد را تثبیت کرده است. البته آنچه موجب خواهد شد تا این تقاضا افزایش یابد، تزریق حجم بیشتری از بودجه عمرانی به پروژههای زیرساختی نظیر پلها و جادهها و امثالهم است که فعلا دور از انتظار است. در کل، مادام که نگاهی جامع به زنجیره فولاد فارغ از توجه به عدمالنفعهای یک بنگاه خاص نداشته باشیم، امکان بهرهبرداری درست از ذخایر سنگآهن حاصل نخواهد شد. گفتوگو و هماهنگی مستمر میان تشکلها و انجمنهای فعال در این حوزه کمک خواهد کرد تا سیاستگذار برای رسیدن به نگاه جامع، مسیر بهتر و مناسبتری را طی کند. امیدواریم سیاستگذار با اتخاذ چنین رویکری از پالسهای مثبت بازار فولاد بهره برده و سال آینده را به بهترین شکل ممکن پشت سر بگذارد.
دیدگاهتان را بنویسید